مزایا و معایب آموزش زبان دوم به کودکان
تاریخ انتشار: ۵ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۶۸۰۴۱۴۱
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «هرچه زودتر، بهتر»؛ شعار کسانی است که معتقدند بهترین سن برای آموزش زبان دوم به کودکان، از سه سالگی است؛ نظریه منسوخ و غیر منطقی که بسیاری از مراکز آموزشی در کشور با تأسی از آن، از این آب گل آلود به نفع خود ماهی میگیرند.
آموزش زبان دوم به کودکان در ایران کمکم دارد وارد فضای پیچیدهای میشود که چشمانداز روشنی برای آن نمیتوان در نظر داشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
آموزش زبان دوم از چه سنی و چگونه؟ سوال مهمی است که پاسخهای متفاوت و گوناگونی دارد. هرچند تاکنون تحقیقات متعددی در این زمینه انجام شده، اما همچنان پاسخ روشنی برایش وجود ندارد. اگرچه برخی از پژوهشگران و بسیاری از مردم عامه بر این باورند که بهترین سن برای فراگیری زبان دوم، از سه سالگی است، اما حقیقت آن است که برای پرسش مطرح شده نمیتوان پاسخ قطعی داد؛ به عبارت دیگر هرچند باور عامه بر این است که بهترین سن برای یادگیری زبان دوم قبل از پنج سالگی است، اما باید گفت این نسخهای نیست که بتوان برای همه کودکان پیچید و حتی همه زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک نیز به آن اعتقادی ندارد.
بررسیهای انجام شده در بین نظرات مختلف زبانشناسان و روانشناسان حوزه کودک حکایت از آن دارد که همگی بر آموزش زبان دوم قبل از سن بلوغ تأکید دارند. از نظر آنها در این بازه زمانی کودک وقت بیشتری برای یادگیری زبان دوم دارد و از سوی دیگر میتواند با لهجهای نزدیکتر به لهجه اصلی، به زبان دوم تکلم کند. اما اختلاف در سن یکی از موضوعات واضحی است که بین نظرات مختلف به چشم میخورد. بازه زمانی گستردهای هم دارد؛ از 3 تا 15 سال.
چندی پیش انتشار خبر ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی در دوره دبستان، حاشیهساز شد. این موضوع خیلی سریع از سوی کاربران فضای مجازی به بحث داغ تبدیل شد. حسن ذوالفقاری، استاد دانشگاه، در یادداشتی به این موضوع پرداخته و مینویسد: در ایران رسم است که با هر تصمیم و در هر کجا، برخورد سیاسی و با سیاست آغشته شود و هر کس هم اظهار نظر کند و در پایان نتیجه بگیرد که وامصیبتا کشور از دست رفت. یکی از آن مسائل که این روزها بر سر زبانها افتاده موضوع آموزش زبان انگلیسی در دبستانهاست که البته موضوع تازهای نیست؛ زیرا در قانون اساسی تکلیف روشن است و در برنامههای آموزش و پرورش نیز هیچگاه در مقطع ابتدایی آموزش زبان بیگانه مطرح نبوده است. براساس برنامه مصوب درسی، زبان انگلیسی در دوره ابتدایی تدریس نمیشود و آغاز تدریس آن در پایه هفتم(اول متوسطه) است. پس اجازه دهید موضوع در فضایی علمی و غیر سیاسی بررسی شود تا آنچه به نفع مصالح کشور و کودکان است انجام شود.
اما چرا وزارت آموزش و پرورش دوباره این موضوع را یادآور شده است؟ خیلی روشن است عملکرد برخی مدارس البته غیر دولتی برای جذب منافع مادی به کمک آموزش زبان بیگانه تا مدرسه خود را پیشگام، نوین، یگانه و ... جلوه دهند. در تبلیغات این مدارس و حتی کودکستانها نیز مینویسند: کودکستان سه زبانه! طبیعی است سودجویان البته نه به قصد خیرخواهی یا ارائه دستاوردی علمی بل از سر منفعتطلبی چنین میکنند. اساساً هر فرد در زندگی با چهار زبان مستقیم یا غیر مستقیم در اراتباط است:
زبان مادری که با آن زبان میگشاید مثل کردی، بلوچی، ترکی و ... که باید آن را حفظ و ادبیات و فرهنگش را از آن طریق انتقال دهد؛
2. زبان ملی که طبق نص صریح قانون اساسی زبان رسمی همه ایرانیان است و باید در مدارس آموزش داده و تقویت شود؛
3.زبان دینی که در ایران عربی است و طبق قانون اساسی باید پس از دوره ابتدایی آموزش داده شود؛
4.زبان بینالمللی که انگلیسی یا هر زبان دوم دیگر که باید در دوره متوسطه آموزش داده شود. اکنون در نظام آموزش و پرورش ایران، دانشآموزان دوره متوسطه هفتهای دو ساعت درس زبان خارجی(بیشتر زبان انگلیسی) دارند.
پس هیچکس با آموزش زبان دوم و بینالمللی مخالف نیست. این زبان همواره برای ارتباط با دنیا وجود داشته است و از ضروریات دنیای علم است. اکنون نیز در تمام رشتهها شرط تافل برای ورود به مقاطع دکترا وجود دارد. از طرفی کسانی که احساس میکنند این توانایی را باید از کودکی آغاز کنند یا در کودکی بهتر میتوان زبان خارجی آموخت میتوانند از طریق آموزشگاهها کار را دنبال کنند. مؤسسات خصوصی دهها نرمافزار و کتاب آموزشی تولید کردهاند. هماکنون سالانه حدود یک میلیون نفر در مؤسسات، زبان خارجی میآموزند. راه باز است و جاده دراز.
اکنون باید پرسید آیا با تدریس زبان انگلیسی در دوره ابتدایی، آموزشی کارآمد خواهیم داشت؟ یا اگر از همان آغاز تحصیل به آموزش زبان انگلیسی بپردازند، سریعتر زبان دوم را فرامیگیرند؟ اما آیا زمان آن از پیشدبستانی است؟ به چند دلیل پاسخ منفی است: در صورت آموزش زبان خارجی در مدرسههای ابتدایی، زبان فارسی برای نسل آینده به زبانی کمارزش تبدیل خواهد شد. از سویی، وقت این مقاطع باید صرف آموزش زبان فارسی شود، زیرا زبان فارسی با هویت و ملیت ما پیوند استوار دارد. نگاهبانی و توسعه زبان فارسی وظیفه ملی است. آموزش درست زبان فارسی در دوره ابتدایی اگر محقق شود بسیاری از مشکلات ما را در دانشگاه رفع میکند. اساس آموزش سایر دروس زبان فارسی است. اگر دانشآموزان موفق به درک صورت مسئله ریاضی نمیشوند، به دلیل نقص مهارتهای زبانی آنهاست. پس حق است ابتدا زبان ملی و مادریشان تقویت شود، سپس زبان دوم را بیاموزند تا آمیختگی این دو، موجب نقص آموزش هر دو و نقض غرض نشود. عقل نیز حکم میکند وقت و امکانات محدود آموزش و پرورش در دبستانها صرف آموختن زبان فارسی شود.
او در ادامه به مخالفت اساتید زبان و ادب فارسی نسبت به این موضوع اشاره میکند و میگوید: نه تنها امروز که در گذشته نیز گاه این مسائل مطرح بوده و بسیاری بزرگان زباندان و مترجم حرفهای مسلط بر چند زبان بیگانه مثل استادان طراز اول زبان و ادب فارسی از جمله فروغی، تقیزاده، علامه قزوینی، اقبال آشتیانی، مینوی، نفیسی، خانلری، ایرج افشار به قوت در برابر این مسائل ایستادهاند. ...
استاد مجتبی مینوی نیز با نوشتن مقاله «فارسی مقدم بر همه چیز» با آموزش زبان انگلیسی در دبستانها مخالفت کرد. دهها استاد صاحبنظر نیز بر همین عقیده هستند که مقالات آنها موجود است. پس چه اصرار است که بیمطالعه و بدون توجه به نظر کارشناسان صرفاً از باب مخالفت با هر چیز گوی سبقت را در اظهار نظرهای غیر کارشناسانه از همگان برباییم.
بیشتر بخوانید: آموزش کودکان را از چند سالگی باید شروع کرد؟
اکنون وظیفه آموزش و پرورش است برخی سهلانگاریها در آموزش زبان و ادب گرانسنگ فارسی را در کتابهای درسی کنار بگذارد و به این وظیفه ملی دست عمل کند. افرادی را به کار تألیف بگمارد که دانشمند و فرهیخته و استاد زبان و ادب هستند نه هر بیمایه که مستند آنان برای انتخاب متن اینترنت است و نقل اشعار سست و ضعیف از اینجا و آنجا و رها کردن هزار سال ادب غنی فارسی و آوردن متن از شاعران و نویسندگان کممایه که هنوز خود شعر و نثر خود را قبول ندارند. اگر به چند دهه پیشتر باز گردیم خواهیم دید کتابهای درسی را امثال فروزانفرها، خانلریها، شفیعی کدکنیها، مجتباییها، هماییها و ... نوشتهاند و خوب از پس کار برآمدهاند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
آموزش زبان دوم به کودکان؛ کی و چگونه؟منبع: باشگاه خبرنگاران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۶۸۰۴۱۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟
به گزارش خبرآنلاین به نقل از ایراف، اگرچه پیش از این، در دورههای مختلف، از نظامهای پادشاهی در افغانستان، تا دوره جمهوریت، تلاشهای مخفی و آشکاری برای کاهش نفوذ زبان فارسی در افغانستان از سوی دولتها و حاکمان صورت گرفته است، اما به زعم کارشناسان این تلاشها با شکست روبرو بوده و روبرو خواهد شد.
حذف کامل زبان فارسی از افغانستان به طور کامل امکانپذیر نیست و به شدت غیرممکن به نظر میرسد. زبان فارسی یکی از زبانهای رسمی افغانستان است و تاریخچه گستردهای در این کشور دارد. علاوه بر این، جامعه افغانستان به شدت چندفرهنگی است و اکثریت مردم حتی پشتوزبانان از زبان فارسی به عنوان زبان ارتباطی و میانجی در این کشور استفاده میکنند.
با این حال، ممکن است بخشی از طالبان تلاش کنند تا زبان فارسی را از برخی اسناد رسمی یا شماری از زمینههای فرهنگی و آموزشی حذف کنند، اما این اقدام که به شدت مورد انتقاد داخلی و بینالمللی قرار گرفته همچون گذشته با مخالفت و مقاومت مردم مواجه خواهد شد. به علاوه، زبان فارسی، زبان تعاملات مردم افغانستان است و حذف آن از دانشگاهها و مدارس این کشور که نظام آموزشی مطلوبی ندارد، نمیتواند تأثیرگذار باشد.
افزون بر این مرجعیت رسانهای برخی رسانههای فارسی زبان که عمدتاً در ایران مستقر هستند، نقش فزایندهای در گسترش هرچه بیشتر زبان فارسی در افغانستان داشته است. موضوعی که احتمالاً فقط حذف و سانسور رسانهای بتواند جلوی آن را بگیرد.
از سوی دیگر، ایران به عنوان کشوری فارسیزبان همواره در جهت رشد و تقویت زبان فارسی در خارج از مرزهای خود به خصوص در افغانستان تلاش کرده است. مهمترین این تلاشها را میتوان در سه دسته کلی خلاصه کرد:
۱. ارتباطات فرهنگی و ادبی: ایران به عنوان یکی از کشورهایی که فارسی به طور رسمی در آن مورد استفاده قرار میگیرد، نقش بسیار مهمی در ترویج ادبیات و فرهنگ فارسی دارد. این کشور با برگزاری نشستها، کنفرانسها و همایشهای فرهنگی و ادبی و ارسال اثرات ادبی و فرهنگی به افغانستان، به تقویت و حفظ زبان فارسی در این کشور کمک میکند.
۲. ارتباطات آموزشی: ایران از طریق ارائه بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی، حتی به دانشآموزان و دانشجویان غیرفارسیزبان افغانستان فرصت میدهد تا زبان فارسی را به عنوان زبان خارجی یاد بگیرند و به ترویج و حفظ این زبان کمک کنند.
۳. همکاری در رسانهها: ایران از طریق همکاری با رسانههای افغانستانی و ارائه محتوای فارسی در رسانههای خود، به ترویج و حفظ زبان فارسی در افغانستان کمک میکند.
با این حال نه تنها در افغانستان، که ایران برای حفظ زبان فارسی و گسترش نفوذ خود در میان کشورهای ایران فرهنگی تلاش مستمر دارد. زبان فارسی به دلایل عدیدهای برای ایران اهمیت دارد. حفظ هویت تاریخی ایرانیان از پس از حمله اعراب، به وسیله زبان فارسی صورت گرفته است. البته ایرانیان، فارغ از زبان مادری خود که میتواند کردی، عربی، آذری، بلوچی و … باشد همواره بر استفاده از زبان فارسی به عنوان زبانی بیناقومی تأکید داشته و توانستهاند این زبان را به عنوان زبان دوم اسلام به جهانیان معرفی کنند.
گذشته از این، بدون شک، زبان فارسی میتواند به عنوان یکی از ابزارهای مهم تقویت قدرت نرم ایران عمل کند. قدرت نرم به توانایی یک کشور در تأثیرگذاری بر دیگران از طریق ارزشها، فرهنگ، ایدئولوژی و مسائل فردی و اجتماعی اشاره دارد. به چندین دلیل، زبان فارسی میتواند به تقویت قدرت نرم ایران کمک کند:
۱. تأثیرگذاری سیاسی و دیپلماسی: زبان فارسی میتواند به عنوان یک زبان دیپلماتیک در روابط بینالمللی کشورها عمل کند. تأسیس مراکز فرهنگی و زبان فارسی، ارائه بورسهای تحصیلی و فرصتهای آموزشی، و برگزاری نشستها و همایشهای فرهنگی و ادبی، میتواند به توسعه روابط دیپلماتیک و تأثیرگذاری سیاسی ایران کمک کند.
۲. ارتباطات فرهنگی و هنری: زبان فارسی به عنوان زبانی با تاریخ و فرهنگ غنی، قادر است ارتباطات فرهنگی و هنری مؤثری را با دیگر کشورها برقرار کند. اشعار، داستانها، فیلمها و سایر آثار هنری و ادبی فارسی میتوانند از طریق ترجمه و ارائه به سایر کشورها، فرهنگ و ارزشهای ایران را به دیگران معرفی کنند و نقش بسزایی در ایجاد تبادل فرهنگی و هنری داشته باشند.
۳. توسعه همکاریهای اقتصادی: زبان فارسی میتواند در تسهیل تعاملات اقتصادی و تجاری با دیگر کشورها نیز نقش مهمی داشته باشد. با ترویج زبان فارسی و آموزش آن به غیرفارسی زبانها، ایران میتواند از طریق ارائه اطلاعات، محصولات و خدمات به زبان فارسی، روابط تجاری و اقتصادی خود را با دیگر کشورها تقویت کند.
به طور کلی، تقویت قدرت نرم ایران از طریق حفظ و ترویج زبان فارسی و فرهنگ فارسی میتواند به تقویت تأثیرگذاری کشور در منطقه و جهان کمک کند و نقش مهمی در توسعه روابط بینالمللی و تأثیرگذاری در مسائل جهانی ایفا کند.
به همین دلیل، حاکمیت ایران، یکی از مخالفان برخورد با زبان فارسی در افغانستان است؛ هرچند طالبان به طور رسمی موضوع حذف یا ایجاد محدودیت برای زبان فارسی را رسانهای نکرده و حتی امیرخان متقی، سرپرست وزارت خارجه دولت موقت طالبان، ۳ دی ماه سال گذشته، در یک نشست خبری در تهران، در پاسخ به سوالی درباره نگرانیها از کمرنگ شدن زبان فارسی در افغانستان گفته بود: «زبان فارسی و پشتو هردو زبان رسمی افغانستان هستند و هیچ نوع تبعیضی علیه زبان فارسی از سوی حکومت افغانستان وجود ندارد. در مکاتب و دانشگاهها و مراکز علمی، همه چیز مانند قبل جریان دارد و تدریس و صحبت به هردو زبان پشتو و فارسی انجام میشود. ما تلاش داریم هر دو زبان غنیتر و علمیتر شوند.»
در همین حال، حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رییس جمهور ایران در امور افغانستان نیز پیش از این در گفتوگو با مجله نیمروز گفته بود: «میدانیم که زبانهای پشتو و فارسی همریشه هستند و پیوند میان زبانهای گوناگون منطقه ما و مردمانی که به این زبانها سخن میگویند، ناگسستنی است. بنابراین، ما تلاش داریم با افزایش تعاملات فرهنگی میان دو کشور، از اهمیت و ضرورت صیانت از ریشههای موجود زبانی؛ گفتمانی ایجاد شود تا بهواسطه آن، این تمدن پایدار بماند.»
اینگونه سخنان نشاندهنده هوشمندی هر دو طرف نسبت به حفظ تعاملات و پرهیز از بزرگنمایی اختلافات در قبال یکدیگر است؛ نکتهای که بسیاری از کارشناسان بر آن تأکید کرده و سیاستگذاری حاکمیتی در تقابل با سیاستهای غیردولتی در این حوزه را محکوم به شکست میدانند.
به گفته کارشناسان، هر نوع چالش با طالبان در حوزه زبان، میتواند به گسترش سیاست حذف زبان فارسی و پافشاری طالبان نسبت به این سیاست منجر شود. این گروه از پژوهشگران معتقدند افزایش تولید محتوا از سوی شهروندان فارسیزبان و گروههای مردمی در داخل و خارج افغانستان، خود به خود عامل مهمی برای شکست سیاست و نگاه حذفی نسبت به زبان فارسی در افغانستان خواهد بود.
311311
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902366